مردان کودتا : قسمت اول : قاضی مرتضوی

سعید مرتضوی کیست؟
سعید مرتضوی در یک خانواده معمولی در سال 1346 در شهرستان میبد به دنیا آمد. تحصیلاتش را در همانجا آغاز کرد و به عنوان سهمیه بسیج به دانشگاه آزاد اسلامی واحد تفت راه یافت و از همان جا در سال 1365 کارش را در قوه قضائیه آغاز کرد. خودش گفته است که در سن نوزده سالگی دادیار شد و پس از نه ماه در سن بیست سالگی به مقام ریاست دادگاه حقوقی دو مستقل رسید. مرتضوی پس از ورود به تهران در سال 1373 رئیس شعبه 9 دادگاه عمومی تهران شد و مدتی بعد به شعبه 34 مجتمع قضایی ویژه کارکنان دولت منتقل شد.

120 نشریه در هشت سال
با پایان دوران ریاست شیخ محمد یزدی بر قوه قضاییه، آقای خامنه‌ای، سید محمود شاهرودی به عنوان رئیس قوه قضائیه منصوب کرد. شاهرودی پس از ورود به قوه قضائیه آنجا را «ویرانه»ای خواند که باید اصلاح شود. او از همان ابتدا تصمیم داشت که مرتضوی را نیز به دلیل تخلف های بی شمارش برکنار کند، اما در ملاقات با رهبری با مخالفت وی مواجه شد. خامنه ای گفته بود: «یک قاضی قاطع و خوب داریم، او را هم می خواهید برکنار کنید»! چنین شد که مرتضوی همچون خاری در چشم رئیس قوه قضائیه ماند و او نیز بتدریج به این مشکل در چشمانش عادت کرد. تلخ ترین روز مطبوعات ایران و پرکار ترین روز قاضی مرتضوی در روز چهارم و پنجم اردیبهشت سال 1379 اتفاق افتاد. مرتضوی 18 نشريه را در این دو روز توقیف کرد و با شدت و قدرت در مقابل هر نوع مقاومتی در مطبوعات ایستاد. تا پایان سال 1379 او حکم توقیف موقت یا لغو امتیاز 32 نشریه را صادر کرد. مرتضوی از بهار 79 تا تابستان تقریبا همه مدیران و نویسندگان مهم مطبوعات کشور را بازداشت و زندانی کرد. 120 نشریه در 8 سال: این آمار هرگز در تاریخ تکرار نشده است. یک قاضی 120 نشریه مختلف را در طول هشت سال توقیف کرد. بسیاری از روزنامه ها از مرتضوی به دادگاه انتظامی قضات شکایت کردند، این دادگاه در بیش از چهل مورد مرتضوی را مقصر شناخت، اما معمولا کسی که برکنار می‌شد قاضی دادگاه انتظامی قضات بود، نه قاضی مرتضوی !

قتل زهرا کاظمی
یکی از مهم ترین پرونده های قاضی مرتضوی که همیشه او را در موقعیت یک قاتل قرار داده است، قتل زهرا کاظمی، عکاس ایرانی - کانادایی بود که در تیرماه سال 1382 پس از یک دستگیری در حین عکاسی، توسط مرتضوی بازجویی شد و در حین بازجویی با ضربه مغزی کشته شد. قاضی مرتضوی پس از قتل وی، خارج از حيطه‌ مسووليت و بدون اطلاع به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی، مديركل رسانه‌های خارجی اين وزارت را احضار می‌كند و از وی می‌خواهد طی مصاحبه‌ای فوت وی را به علت سكته مغزی اعلام كند. وی پس از مصاحبه‌ مديركل مذكور چند بار با خبرگزاری تماس می‌گيرد تا خبر مصاحبه را سريعا مخابره كنند. به گفته خانواده‌ زهرا كاظمی، دادستانی اصرار بر دفن سريع وی داشته است».

پس از خاتمی، و دوران احمدی نژاد
مرتضوی که پس از توقیف مطبوعات دادستان تهران نیز شده بود، به موضوعات دیگری پرداخت. او در روزهای پایانی تیرماه 1386 حکم اعدام 16 نفر را تحت عنوان اراذل و اوباش صادر کرد. قاضی مرتضوی در کنار نیروی انتظامی و اطلاعات قرار گرفته است تا در کلیه پرونده های قضائی با تندترین شکل سرکوب نیروهای اجتماعی را انجام دهد.

سعید مرتضوی، متهم ردیف اول کهریزک
هیات تحقیق و تفحص مجلس اصول‌گرای هشتم، سعید مرتضوی را متهم نخست جنایت‌ها در بازداشتگاه کهریزک معرفی کرد و از رسیدگی این اتهام در دادسرای انتظامی قضات خبر داد. در جریان دستگیری‌های پس از انتخابات دستگیرشدگان روز ۱۸ تیر با دستور مرتضوی به این بازداشت‌گاه منتقل شدند. نام کهریزک با کشته شدن محسن روح‌الامینی، فرزند یکی از فرماندهان پیشین سپاه، بر زبان‌ها افتاد. سه جوان دیگر به نام‌های امیرجوادی‌فر، محمد کامرانی و رامین آقازاده قهرمانی نیز در همین‌جا کشته شدند. مرتضوی و مسئولان انتظامی و قضایی در دروغ‌گویی دیگری، مدعی شدند که جان‌باختگان مبتلا به مننژیت بوده‌اند! فاش‌گویی زندانیان آزاد شده و مستند شدن چند مورد تجاوز در کهریزک، حساسیت افکار عمومی را دامن زد. افتضاح به حدی بود که آقای خامنه‌ای در پنجم مرداد، طی نامه‌ای به شورای امنیت ملی خواستار تعطیلی کهریزک به دلیل ”استاندارد نبودن“ آن شد. در حال حاضر پرونده کهریزک بیش از 100 شاکی دارد. علیرضا زاکانی نماینده اصولگرای مجلس هشتم، در خصوص نقش مرتضوی در جنایات کهریزک، با بيان اينكه اكنون 3 سال و نيم است با مرتضوی دعوا داريم، گفته بود انتقال متهمان به اين بازداشتگاه تنها با دستور مرتضوي ممكن بود و اظهارات اخيرا وي فرار به جلو است؛ مرتضوی به راحتي دروغ مي‌گويد و تهمت مي‌زند. سعيد مرتضوي در واکنش به اظهارات زاكاني با تهدید وی به شکایت، گفت: زاکانی دچار بيماري شده‌اند كه دوست دارند با ديگر افراد درگير شده و تنش ايجاد كنند. زاکانی نیز چند روز بعد در پاسخ مرتصوی با تاکید دوباره بر نقش وی در جنایات کهریزک گفت: از مرتضوي خواهش مي‌كنم از من شكايت كند تا معلوم شود كه چه كسي بيمار است.

جنایتکار کهریزک از احمدی‌نژاد مدال افتخار گرفت ...
مرتضوی پس از ماجرای کهریزک توسط محمود احمدی‌نژاد ـ رئیس دولت کودتا ـ مسئول ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز شده است و گفته شده قرار است به زودی به عنون رئیس گمرک نیز منصوب گردد. سعید مرتضوی تهدید کرده که چنانچه وی همزمان رئیس گمرک نیز نباشد، از مقام ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز کناره‌گیری خواهد کرد.
علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس طی نامه‌ای سرگشاده به صادق لاریجانی،‌ رئیس قوه قضاییه به انتصاب قاضی مرتضوی به عنوان رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز اعتراض کرده است و خواستار انجام اقداماتی علیه وی شده است. پدر شهید محسن روح الامینی، نیز اقدام احمدی نژاد در انتصاب متهم ردیف اول پرونده كهریزك را مانند دادن مدال به یک متهم به قتل عنوان کرد.
چرا رئیس قاچاق کالا و ارز؟
سوال مهمی که اینجا مطرح است این است که چرا احمدی‌نژاد با وجود گزارش صریح مجلس مبنی بر متهم ردیف اول بودن مرتضوی در جنایت کهریزک، وی را به عنوان رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب کرد؟ و مهمتر از ان چرا مرتضوی همزمان خواهان پست ریاست گمرک کشور نیز شده است؟ برای پاسخ به این سوال برخی آمارهای رسمی در خصوص حجم قاچاق کالا در ایران را ارائه می‌کنیم:
  • سالانه 8 تا 10 ميليارد دلار كالاي قاچاق وارد ايران مي‌شود.
  • در سال 1387 خبري مبني بر افزايش اين رقم به 16 ميليارد دلار منتشر شد.
  • در سال ۱۳۸۷ حدود هفت‌هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان (نزدیک به 8 میلیارد دلار) کالای قاچاق در صنعت نساجی وارد کشور شده است!
  • هم‌اكنون تنها10 درصد قاچاق كالا كشف مي‌شود و90 درصد آن كشف نمي‌شود.
  • مصرف سیگار در کشور، در سال 1387،66ميليارد نخ سيگار بوده است كه از اين ميزان 25 ميليارد نخ توليد داخل، 19 ميليارد نخ قاچاق و 20 ميليارد نخ به صورت واردات رسمي به كشور وارد مي‌شود. اگر به طور مثال در هر كانتينر 20ميليون نخ سيگار جابجا شود براي رسيدن به رقم فوق بايد حداقل 1000 كانتينر سيگار وارد كشور شود كه اين نشان دهنده آن است كه قاچاق سيگار توسط مبادی رسمی و با کسب مجوزهای لازم صورت می‌گیرد.

با حقایق فوق، اکنون پاسخ سوال گفته‌شده چندان دشوار نیست. احمدی‌نژاد در طی سال‌های گذشته همواره یکی از معتمدان خود را به سمت رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب کرده تا احتمالاً در مسیر قاچاق کالا توسط مبادی رسمی کودتاگران خللی وارد نیاید. در دولت نهم این مسئولیت در اختیار غلام‌حسین الهام، سخنگوی دولت احمدی‌نژاد و عضو حقوقدان شورای نگهبان بود. اکنون نیز احمدی‌نژاد یکی از نزدیک‌ترین افراد حلقه کودتاگران را به این سمت منصوب کرده است. این در حالی است که در دوره‌ ریاست‌جمهوری سید محمد خاتمی، محمدباقر قالیباف که از اصول‌گرایان منتقد اصلاحات (و شهردار کنونی تهران) بود در سمت ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا قرار داشت. از قدیم گفته‌اند : «آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است»...

آغاز کلام

شروع کلام در چنین شرایطی بسیار سخت و دشوار می‌نماید. دوست داشتیم که به جای کلام، با «نگاه»، سرّ درون‌مان را انتقال می‌دادیم. «نگاه»ی که میرحسین نیز در یکی از بیانیه‌هایش از آن سخن گفته و حاکمان زر و زور و تزویر را از آن بیم داده بود. نگاهی که در روز بعد از انتخابات، مردم را بدون هیچ هماهنگی ظاهری قبلی به یکدیگر پیوند زد. چشمانی که با دیدن چشمان دیگر، اشک را جاری می‌دید، بدون اینکه کلمه‌ای در میان باشد. نگاه‌ها همه از درون می‌جوشید بدون ذرّه‌ای غل و غش. هر قطره‌ی اشک، خود حاوی دنیای عظیمی از صداقت بود. شاید این نقطه اوجی در رشد یک جامعه انسانی باشد؛ نگاهی چنان زلال و شفاف که چشم‌ها گویای همه چیز است. 25 خرداد هر چند سکوت حکم‌فرما بود، ولی چشم‌ها همه فریاد بود. اما کسی می‌توانست این نگاه‌ها را بفهمد که خود حداقلی از شفافیت را می‌داشت. مردم، علی‌رغم تمام سعی خود نتوانستند «خودخفتگان» را هشیار نمایند و سرانجام مجبور به استفاده از کلام شدند. و طبیعی است که در کلام امکان سوءاستفاده فراهم می‌شود و آنها که خود را صاحب سرنوشت مردم می‌دانند، از ضعف‌های ذاتی کلمات جهت پیشبرد مقاصد خود از هیچ نیرنگی فروگذار نمی‌کنند. از این رو عمیقاً دوست داشتیم با نگاهی رو در رو با شما صحبت می‌کردیم، ولی متاسفانه به علت فضای امنیتی و نظامی میسر نیست. پیشاپیش از سهوها و اشتباهات احتمالی کلام‌مان طلب بخشش داریم. ما در این «نامه سبز» قصد تحمیل فکر یا عقیده‌ای را نداریم و اگر هم داشته باشیم، ملت سبز از چنان ظرفیتی برخوردار شده که چنین تحمیلی را برنتابد. ما صرفاً می‌خواهیم به این وسیله پیشنهادی را با شما در میان بگذاریم. ان‌شاءالله که مفید فایده واقع شود. سعی جنبش سبز از همان ابتدا بر آن بوده که از تمام ظرفیت‌های موجود استفاده کند و کم و بیش موفقیت‌هایی داشته است. البته اشتباهاتی نیز بوده که جزء لاینفک هر حرکت انسانی است. میرحسین در یکی از بیانیه‌های خود، با الهام‌گیری از قرآن، از مردم خواست خانه‌های خود را قبله کنند، در پیوند با یکدیگر باشند و به تبادل و گفتگویی دائم بپردازند، و عده زیادی به او لبیک گفتند. مردم از حداقل امکانات، به ویژه از فضای مجازی جهت بیان خواسته‌های‌شان استفاده کردند. البته حاکمانی که خود را در جایگاه خدایی می‌بینند، با همه امکانات وسیع از هیچ خدعه و نیرنگی غافل نبودند و سعی داشتند و دارند که فضا را در جهت حفظ قدرت خود پیش ببرند. آنها روی «خستگی» جنبش سبز حساب باز کرده‌اند. ناامیدی در جنبش سبز را روزن امید خود می‌دانند. ما نباید این موضوع را دست کم بگیریم. آنها چون نمی‌توانستند میرحسین و کروبی را دستگیر کنند، بر روی مردم و نزدیکان این افراد فشار آوردند تا بلکه این دو را خسته کنند که به لطف خدا، جواب عکس گرفتند. همه ما می‌دانیم که که ایستادگی و مقاومت در راه حق سخت و دشوار است؛ چنان سخت و دشوار که محمد(ص) و یارانش در شعب ابی‌طالب یک‌صدا فریاد زدند: «متی نصر الله؟» پس وعده‌ی یاری خدا چه زمانی فرا می‌رسد؟ما فکر می‌کنیم در شرایط کنونی بزرگ‌ترین وظیفه جنبش سبز، شکستن فضایی است که مکاران آن را ساخته‌اند. و این امکان ندارد مگر اینکه خودمان، حضور و وجودمان را احساس کنیم. و به نظر می‌آید احتیاج به تقویت شعار «هر ایرانی، یک رسانه» داشته باشیم. همان‌طور که می‌دانیم، جنبش سبز، غالباً یک جنبش متوسط شهری است که نگاه آن بیشتر به مستضعفین جامعه می‌باشد و بیشتر با شمال‌شهرنشینان در صحبت است. با آگاهی از این موضوع، باید به بسط رسانه‌ای خود فکر کنیم. به نظر می‌آید غیر از حضور در تجمعات سبز، استفاده از فضای مجازی و پیام کوتاه، احتیاج به ابزارهای بیشتری داریم. به فکر کوتاه ما نیز ایده‌ای خطور کرده و آن چیزی نیست جز همین برگه‌ای که پیش روی شماست یعنی ارتباط نوشتاری از طریق نامه‌های سبز. فکر می‌کنیم در کنار همه ابزارهای دیگر این روش از ویژگی‌های منحصر به فردی برخوردار می‌باشد:

  1. در دسترس بودن برای همه. هر چند که فضای مجازی کارآیی بالایی دارد، ولی همه اقشار با آن در ارتباط نیستند.
  2. حضور و مشارکت بیشتر. فضای مجازی و پیام کوتاه ساده‌ترین شکل مشارکت است، در حالی که مشارکت نوشتاری و توزیع آن کمی زحمت دارد ولی به همان اندازه، با هر نوشته، خود فرد نیز حضور دارد. از یک طرف مکاران را خلع سلاح و از طرف دیگر سبزها را به هم متصل می‌نماید و انگیزه حرکت را دوچندان می‌کند.
  3. ضریب امنیت. با کمی احتیاط می‌توانیم بدون اینکه شناسایی شویم، روزی چند نوشته در قالب نامه در مکان‌های مختلف توزیع نماییم.
  4. شکستن فضای رعب و وحشت. با این نامه‌ها به خالقان فضای وحشت اعلام می‌کنیم که جنبش سبز همچنان زنده است و هر قدر حلقه محاصره آنها تنگ‌تر شود، همچنان راه‌های خلاقانه جنبش سبز قادر به شکست این حلقه‌های دروغین خواهد بود.
  5. صحبت با طبقه مستضعف جامعه.ما می‌توانیم با ارسال یا توزیع نامه‌های سبز در مناطق مستضعف‌نشین، حرف خود را با آنها در میان بگذاریم.

هدف ما از نامه‌رسانی سبز این است که تا تاریخ 22 خرداد سال 1389 که سالگرد حضور سبز ماست، هر ایرانی حداقل یک مرتبه چنین نامه‌ای را دریافت کرده باشد. و شما هم که شروع‌کننده هستید، خودتان دریافت‌کننده شوید. و ما با این امید این کار را شروع کرده‌ایم که تا 22 خرداد، حداقل یک میلیون «نامه‌ سبز»نویس داشته باشیم. و این امکان ندارد مگر اینکه هیچ کس به امید دیگری ننشیند و خودش شرایط را فراهم نماید. بدانیم که پیروزی از آن ما است و بدانیم که باید خود را برای آن روز آماده کنیم و از چنان ظرفیتی برخوردار شویم که ایران را آزاد و آباد سازیم. و در آخر یک پیشنهاد داریم که اگر این ایده را ایده خوب و مفیدی تشخیص می‌دهید، برای شروع، از همین نامه سبز آغاز کنید و با نوشتن آنچه مایل هستید در قسمت سفید نامه (خواه به صورت دست‌نویس و خواه با چسباندن نوشته تایپ‌شده خود) و کپی گرفتن از نامه سبز، آن را توزیع نمایید.

پیشنهادهایی برای تهیه متن دلخواه

  • کوتاه بنویسم؛
  • دیگران را نیز به این عمل با روش‌های مناسب تشویق نماییم؛
  • از ترویج خشونت بپرهیزیم؛
  • بیشتر روی مشترکات سبز تاکید نماییم
  • حتی اگر عقیده یا مذهبی را قبول نداریم به آن احترام گذاریم؛
  • به عنوان یک نماد، از کبوتر نامه سبز استفاده کنیم؛
  • در هر نامه قسمتی را سفید بگذاریم که اگر شخصی از نامه ما خوشش امد، با اضافه کردن نظر خود به آن، آن را توزیع نماید.


پیشنهادهای اجرایی

  1. برای توزیع نامه سبز سهمیه‌بندی نماییم. مثلاً تعدادی مشخص در یک روز یا یک هفته، که می‌تواند از طریق پست، یک یکی از روش‌های زیر یا هر روش دیگری که به ذهن شما می‌رسد انجام گیرد: در مسیر کار یا دانشگاه، نامه‌های سبزی که تکثیر کرده‌ایم را به داخل خانه‌ها بیندازیم یا روی صندلی اتوبوس‌ها (یا در سبد کتاب شهر اتوبوس‌ها) یا تاکسی یا مترو یا زیر برف‌پاک‌کن ماشین‌ها قرار دهیم.
  2. بهتر است خانه‌هایی را مشخص کنیم و با یک دوره تناوبی مشخص، نامه را به دست آنها برسانیم.
  3. اگر جمع دوستانه‌ای داریم این کار را دسته‌جمعی انجام دهیم تا علاوه بر کاستن از اشتباهات احتمالی، موجب همبستگی بیشتر شود.
  4. ساکنان تهران برای آشنایان و اقوام ساکن شهرستان‌، نامه‌ سبز را پست کنند، بودن اینکه نام واقعی فرستنده را بنویسند. به طور مثال، برای 10 نفر از آشنایان خود در شهرستان‌ها، ماهی یک مرتبه، نامه سبز پست کنند یا اگر مسافرتی به شهرستان‌ها دارند، تعدادی نامه سبز در ان شهرستان توزیع نمایند. استفاده از فصل مسافرت نوروزی بسیار حائز اهمیت است.
  5. حتماً توجه جدی‌تری به مناطق شهری متوسط رو به پایین داشته باشیم.

"معرفی خبرنامه "نامه سبز

توزیع و ارسال "نامه سبز" در تهران

در هفته های اخیر گروهی از همراهان جنبش سبز دست به تهیه نامه سبزی زده اند که به صورت گسترده در مناطق مرکزی شهر تهران پخش گردیده است. این نامه که با مطلبی با عنوان "ما بیشماریم" آغاز می شود حاوی متنی درباره معرفی مردان کودتا است و در مطلب اصلی به ضرورت ها و پیشنهادهای اجرایی برای شروع و ادامه انتشار این "نامه سبز" پرداخته است. در مطلب سرآغاز این "نامه سبز" ویژگی های منحصر به فرد این ایده چنین آمده است:

1. در دسترس بودن برای همه. هر چند که فضای مجازی کارآیی بالایی دارد، ولی همه اقشار با آن در ارتباط نیستند.

2. حضور و مشارکت بیشتر. فضای مجازی و پیام کوتاه ساده‌ترین شکل مشارکت است، در حالی که مشارکت نوشتاری و توزیع آن کمی زحمت دارد ولی به همان اندازه، با هر نوشته، خود فرد نیز حضور دارد. از یک طرف مکاران را خلع سلاح و از طرف دیگر سبزها را به هم متصل می‌نماید و انگیزه حرکت را دوچندان می‌کند.

3. ضریب امنیت. با کمی احتیاط می‌توانیم بدون اینکه شناسایی شویم، روزی چند نوشته در قالب نامه در مکان‌های مختلف توزیع نماییم.

4. شکستن فضای رعب و وحشت. با این نامه‌ها به خالقان فضای وحشت اعلام می‌کنیم که جنبش سبز همچنان زنده است و هر قدر حلقه محاصره آنها تنگ‌تر شود، همچنان راه‌های خلاقانه جنبش سبز قادر به شکست این حلقه‌های دروغین خواهد بود.

5. صحبت با طبقه مستضعف جامعه.ما می‌توانیم با ارسال یا توزیع نامه‌های سبز در مناطق مستضعف‌نشین، حرف خود را با آنها در میان بگذاریم.

در این مطلب تصریح شده که"ما با این امید این کار را شروع کرده‌ایم که تا 22 خرداد، حداقل یک میلیون «نامه‌ سبز»نویس داشته باشیم." در قسمتی از این نامه بخش سفیدی در نظر گرفته شده تا دریافت کنندگان آن با اضافه نمودن نظر و متن دلخواه اقدام به پخش مجدد آن نمایند.

در انتهای این متن نیز پیشنهادی های زیر جهت انتشار هرچه گسترده تر "نامه های سبز" آمده است:

1. برای توزیع نامه سبز سهمیه‌بندی نماییم. مثلاً تعدادی مشخص در یک روز یا یک هفته، که می‌تواند از طریق پست، یک یکی از روش‌های زیر یا هر روش دیگری که به ذهن شما می‌رسد انجام گیرد: در مسیر کار یا دانشگاه، نامه‌های سبزی که تکثیر کرده‌ایم را به داخل خانه‌ها بیندازیم یا روی صندلی اتوبوس‌ها (یا در سبد کتاب شهر اتوبوس‌ها) یا تاکسی یا مترو یا زیر برف‌پاک‌کن ماشین‌ها قرار دهیم.

2. بهتر است خانه‌هایی را مشخص کنیم و با یک دوره تناوبی مشخص، نامه را به دست آنها برسانیم.

3. اگر جمع دوستانه‌ای داریم این کار را دسته‌جمعی انجام دهیم تا علاوه بر کاستن از اشتباهات احتمالی، موجب همبستگی بیشتر شود.

4. ساکنان تهران برای آشنایان و اقوام ساکن شهرستان‌، نامه‌ سبز را پست کنند، بدون اینکه نام واقعی فرستنده را بنویسند. به طور مثال، برای 10 نفر از آشنایان خود در شهرستان‌ها، ماهی یک مرتبه، نامه سبز پست کنند یا اگر مسافرتی به شهرستان‌ها دارند، تعدادی نامه سبز در ان شهرستان توزیع نمایند. استفاده از فصل مسافرت نوروزی بسیار حائز اهمیت است.

5. حتماً توجه جدی‌تری به مناطق شهری متوسط رو به پایین داشته باشیم.

لازم به ذکر است تاکنون " نامه سبز" به صورت گسترده در مناطقی از تهران از جمله پارکینگ بیهقی، خیابان سهروردی از تقاطع مطهری تا بهشتی و سید خندان و... پخش شده و برای بیش از 1000 آدرس پستی، ارسال شده است. انتشار و توزیع "نامه سبز" همچنان ادامه دارد.

دریافت فایل پی دی اف